محل تبلیغات شما
داریم یه سال پیر تر میشیم . دیوز روز بدون کیف بود روزی که هر سال بچه های ما + من میتردیم . ۱۷۰ هزار تومن بازی فکر خریدم که بازی کنیم . باورتون میشه دو روز دیگه چهارشنبه سوریه سه روز دیگه عید !؟ متنی از خودم : همیشه کوچه ها و خیابونای تهران پر از دست فروش بود . صادقیه ، شهر زیبا ، تجریش آدما ریخته بودن . یه عالمه سفره هفت سینای جورواجور. بوی ماهی . لباس های نو . بوی کفش نو ، کیف نو . شادی تموم شدن مدرسه گریه های دلتنگی اونم از نوع الکی .

اگ قشنگ بود لایک کن

چطوره یه کم آدم باشیم ؟ ( از خودم )

من همون عیدو میخوام

های ,، ,نو ,روز ,بوی ,بازی ,روز دیگه ,یه عالمه ,بودن یه ,ریخته بودن ,عالمه سفره

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حیران